گذشتهی ساده:
enquiredشکل سوم:
enquiredسومشخص مفرد:
enquiresوجه وصفی حال:
enquiringانگلیسی بریتانیایی پرسیدن، سؤال کردن، جویا شدن، اطلاعات خواستن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to enquire with the company before making a decision.
باید قبلاز تصمیمگیری، از شرکت سؤال کنیم.
I'd like to enquire about your services.
مایلم دربارهی خدمات شما بپرسم.
enquire after somebody/ enquire after something
(شخص) حال چیزی/کسی را پرسیدن، از حال کسی جویا شدن، (حال کسی را) پرسیدن، از چیزی/کسی جویا شدن
enquire into something
(مطلب و غیره) دربارهی مطلبی/چیزی تحقیق کردن، به چیزی رسیدگی کردن
enquire for
(شخص و غیره) خواستن، سراغ چیزی/کسی را گرفتن، کار داشتن با
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enquire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enquire