آخرین به‌روزرسانی:

Explore

ɪkˈsplɔːr ɪkˈsplɔː

گذشته‌ی ساده:

explored

شکل سوم:

explored

سوم‌شخص مفرد:

explores

وجه وصفی حال:

exploring

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1

سیاحت کردن، جست‌وجو کردن، کاوش کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

He explored the heart of Africa.

او در قلب آفریقا کاوش می‌کرد.

She explored the possibility of extending the contract.

او امکان تمدید قرارداد را بررسی کرد.

verb - intransitive

پی گردیدن، وارسی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد explore

  1. verb investigate; survey
    Synonyms:
    examine inspect search look into probe research analyze scrutinize question test try go into inquire into delve into dig into sift hunt seek scout prospect reconnoitre have a look tour travel traverse turn inside out leave no stone unturned burrow

لغات هم‌خانواده explore

  • verb - transitive
    explore

سوال‌های رایج explore

گذشته‌ی ساده explore چی میشه؟

گذشته‌ی ساده explore در زبان انگلیسی explored است.

شکل سوم explore چی میشه؟

شکل سوم explore در زبان انگلیسی explored است.

وجه وصفی حال explore چی میشه؟

وجه وصفی حال explore در زبان انگلیسی exploring است.

سوم‌شخص مفرد explore چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد explore در زبان انگلیسی explores است.

ارجاع به لغت explore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «explore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explore

لغات نزدیک explore

پیشنهاد بهبود معانی