گذشتهی ساده:
exploredشکل سوم:
exploredسومشخص مفرد:
exploresوجه وصفی حال:
exploringسیاحت کردن، جستوجو کردن، کاوش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
He explored the heart of Africa.
او در قلب آفریقا کاوش میکرد.
She explored the possibility of extending the contract.
او امکان تمدید قرارداد را بررسی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «explore» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/explore