آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Question

    ˈkwestʃn ˈkwestʃn

    گذشته‌ی ساده:

    questioned

    شکل سوم:

    questioned

    سوم‌شخص مفرد:

    questions

    وجه وصفی حال:

    questioning

    شکل جمع:

    questions

    معنی question | جمله با question

    noun countable A1

    سؤال، پرسش، استفهام، پرسمان، استعلام

    to ask a question

    سؤال پرسیدن

    They did not answer my question.

    به پرسش من پاسخ ندادند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Do you have any questions?

    آیا پرسشی دارید؟

    He knew that a raise this year was out of the question.

    او می‌دانست که امسال اضافه‌حقوق تحقق‌ناپذیر است.

    noun countable

    مسئله، موضوع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    To be or not to be, that's the question.

    (شکسپیر) بودن یا نبودن، مسئله این است.

    the question of nuclear arms

    مسئله‌ی سلاح‌های اتمی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the question of Afghan refugees

    موضوع پناهندگان افغان

    noun countable uncountable

    شک، شبهه، تردید، دو دلی، معما

    There has been some question as to whether or not he will resign.

    در مورد اینکه آیا استعفا خواهد داد یا نه شبهه وجود دارد.

    There was no question of his veracity.

    تردیدی در راستگویی او نبود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    There's no question about it, we are going to win.

    در اینکه ما برنده خواهیم شد شکی وجود ندارد.

    Her honesty is beyond question.

    در امانت او شکی نیست.

    There is no question of his ever returning.

    شکی نیست که هرگز باز نخواهد گشت.

    noun

    مطلب مورد پرسش یا بحث، مذکور، مشکل، گرفتاری

    The lady in question got out of the shop.

    خانم مورد‌بحث از مغازه خارج شد.

    the place in question

    محل مذکور

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    It is not a question of money.

    پول مطرح نیست.

    noun

    روش رأی‌گیری (درباره ی پیشنهاد)، درخواست ختم مذاکرات و رأی‌گیری

    to put a matter to the question

    مطلبی را به رای گذاشتن

    He called for the question.

    او درخواست ختم مذاکرات و رأی‌گیری کرد.

    noun

    (در جلسات و در پارلمان) پیشنهاد

    the question before the senate

    پیشنهاد مطرح شده در سنا

    verb - transitive

    پرسیدن، پرسش کردن

    He questioned me about my brothers.

    او درباره‌ی برادرانم از من پرسش کرد.

    They questioned the government's recent actions.

    آنان کارهای اخیر دولت را زیر سؤال بردند.

    verb - transitive

    بازجویی کردن، استنطاق کردن

    He was taken to the police station for questioning.

    برای بازجویی او را به اداره پلیس بردند.

    verb - transitive

    تردید کردن در، شک کردن، دو دل بودن، مورد تردید قرار دادن، زیر سوال بردن

    Are you questioning her honesty?

    آیا در درستی او شک داری؟

    I question whether I should go or not.

    در تردیدم که آیا بروم یا نه.

    verb - intransitive

    پرس‌وجو کردن، تحقیق کردن

    Many of the people questioned in the survey were against divorce.

    بسیاری از مردمی که در نظرخواهی از آن‌ها سؤال شده بود، مخالف طلاق بودند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد question

    1. noun asking for answer
      Synonyms:
      questioning inquiry query interrogation investigation examination poll inquiring inquisition interrogatory inquest Q and A catechism third degree wringer
      Antonyms:
      answer reply
    1. noun controversy, doubt
      Synonyms:
      argument debate dispute problem difficulty uncertainty confusion objection protest challenge query contention misgiving doubt dubiety puzzle enigma demur remonstrance remonstration demurral
      Antonyms:
      harmony concord
    1. noun issue, point at issue
      Synonyms:
      topic subject problem point discussion theme motion proposal proposition
      Antonyms:
      agreement
    1. verb ask for answer
      Synonyms:
      ask about inquire enquire interrogate query interview quiz investigate probe examine challenge search seek petition solicit raise question cross-examine sound out catechize pry pump pick one’s brains make inquiry grill go over work over roast hit up knock hit give the third degree hold out for show curiosity put to the question put through the wringer sweat it out of
      Antonyms:
      answer reply
    1. verb doubt
      Synonyms:
      disbelieve distrust suspect wonder about challenge dispute mistrust hesitate oppose query call into question cast doubt upon impugn controvert puzzle over impeach
      Antonyms:
      certainty surety sureness doubtlessness

    Collocations

    bring (something) into question

    موردبحث یا توجه قرار دادن، پیش کشیدن، پرسش‌پذیر کردن

    call (something) into question

    (به‌ویژه ازنظر اخلاقی) مورد‌تردید قرار دادن، زیر سؤال بردن

    in question

    موردبحث، مذکور، فوق‌الذکر

    open to question

    نامعلوم، قابل‌بحث، شایسته‌ی بررسی

    out of the question

    غیرممکن

    Collocations بیشتر

    there is no question of

    غیرممکن است

    without question

    بی‌چون‌و‌چرا، بی‌معطلی، مطیعانه

    Idioms

    beg the question

    پیش آمدن سؤال، به ذهن آوردن سؤال، مطرح کردن سؤال

    فرض را بر چیزی گذاشتن، فرض مسلم گرفتن، مصادره به مطلوب کردن

    beside the question

    نامربوط به موضوع مورد بحث

    beyond question

    بدون شک، بدون تردید

    لغات هم‌خانواده question

    • noun
      question, questioning, questioner, questionnaire
    • adjective
      questionable, questioning, unquestioned
    • verb - transitive
      question
    • adverb
      unquestionably, questioningly

    سوال‌های رایج question

    گذشته‌ی ساده question چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده question در زبان انگلیسی questioned است.

    شکل سوم question چی میشه؟

    شکل سوم question در زبان انگلیسی questioned است.

    شکل جمع question چی میشه؟

    شکل جمع question در زبان انگلیسی questions است.

    وجه وصفی حال question چی میشه؟

    وجه وصفی حال question در زبان انگلیسی questioning است.

    سوم‌شخص مفرد question چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد question در زبان انگلیسی questions است.

    ارجاع به لغت question

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «question» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/question

    لغات نزدیک question

    • - quest
    • - quester
    • - question
    • - question mark
    • - question-tag
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.