Inquisition

ˌɪŋkwəˈzɪʃn ˌɪŋkwəˈzɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بازپرسی، تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا، جست‌وجو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inquisition

  1. noun official inquiry
    Synonyms: cross-examination, interrogation, third degree, trial, inquiry, investigation

ارجاع به لغت inquisition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inquisition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inquisition

لغات نزدیک inquisition

پیشنهاد بهبود معانی