گذشتهی ساده:
hesitatedشکل سوم:
hesitatedسومشخص مفرد:
hesitatesوجه وصفی حال:
hesitatingتأمل کردن، مردد بودن، تردید کردن، تعلل کردن، پابهپا کردن، درنگ کردن، دودل بودن، مکث کردن، بیمیل بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
No qualified student should hesitate to register.
هیچ دانشجوی واجدشرایطی نباید در اسمنویسی تردید کند.
Those who hesitated lost the opportunity.
کسانی که دودل بودند فرصت را از دست دادند.
She hesitated a moment and then said, "yes".
او لحظهای درنگ کرد؛ سپس گفت: «آری».
The deer hesitated and then disappeared in the forest.
آهو مکث کرد و سپس در جنگل ناپدید شد.
I'd hesitate before accepting that offer.
دربارهی قبول آن پیشنهاد مطمئن نیستم.
hesitating to ask personal questions
بیمیل بودن نسبت به پرسیدن سؤالهای شخصی
لکنت پیدا کردن، با لکنت گفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They hesitate at the start of every presentation.
آنها در شروع هر ارائه لکنت پیدا میکنند.
He would often hesitate before answering questions in class.
او اغلب قبلاز پاسخ دادن به سؤالات در کلاس لکنت پیدا میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hesitate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hesitate