با تردید، از روی تردید، از روی دودلی، با دودلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She confirmed the rumor, hesitantly.
او با تردید این شایعه را تأیید کرد.
The student hesitantly raised her hand, unsure if her answer was correct.
دانشآموز با دودلی دستش را بالا برد و مطمئن نبود که جوابش درست است یا نه.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hesitantly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hesitantly