با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Pussyfoot

ˈpʊsifʊt ˈpʊsifʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
(مثل گربه) دزدکی راه رفتن، آهسته و دزدکی کاری کردن، طفره رفتن، تمجمج کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pussyfoot

  1. verb be cautious
    Synonyms: avoid, beat around the bush, be noncommittal, creep, dodge, duck the issues, equivocate, evade, glide, hedge, hem and haw, lurk, play it close to the vest, prevaricate, prowl, shuffle, sidestep, sit on the fence, skirt, skulk, slide, slink, slip, sneak, steal, tergiversate, tergiverse, tiptoe, tread warily, watch one’s step, weasel
    Antonyms: plod

ارجاع به لغت pussyfoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pussyfoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pussyfoot

لغات نزدیک pussyfoot

پیشنهاد بهبود معانی