امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pussyfoot

ˈpʊsifʊt ˈpʊsifʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
(مثل گربه) دزدکی راه رفتن، آهسته و دزدکی کاری کردن، طفره رفتن، تمجمج کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pussyfoot

  1. verb be cautious
    Synonyms:
    avoid beat around the bush be noncommittal creep dodge duck the issues equivocate evade glide hedge hem and haw lurk play it close to the vest prevaricate prowl shuffle sidestep sit on the fence skirt skulk slide slink slip sneak steal tergiversate tergiverse tiptoe tread warily watch one’s step weasel
    Antonyms:
    plod

ارجاع به لغت pussyfoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pussyfoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pussyfoot

لغات نزدیک pussyfoot

پیشنهاد بهبود معانی