جانورشناسی پیشی (در زبان بچهها برای اشاره به گربه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
My little sister loves playing with her fluffy white pussy.
خواهر کوچکم عاشق بازی با پیشی سفید پشمالویش است.
The children were delighted to see the cute pussy wandering in the garden.
بچهها از دیدن این پیشی بامزه -که در باغ پرسه میزد- خوشحال شدند.
ناپسند کس، ناناز (آلت تناسلی زنانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The group of teenage boys giggled uncontrollably when they heard the word "pussy" for the first time.
گروه پسران نوجوان وقتی برای اولین بار کلمهی «کس» را شنیدند، بیاختیار قهقهه زدند.
He licked her pussy.
نانازش رو لیسید.
ناپسند سکس، نزدیکی جنسی
After a long day at work, all he wanted was to come home and have some mind-blowing pussy with his partner.
پس از یک روز کاری طولانی، تنها چیزی که میخواست این بود که به خانه برگردد و با پارتنرش سکس خفنی داشته باشد.
He couldn't stop thinking about the pussy they had the night before.
او نمیتوانست از فکر کردن به نزدیکی جنسیای که شب قبل داشتند، دست بکشد.
ناپسند کس (وقتی که زن فقط بهعنوان ابزار جنسی در نظر گرفته میشود)
Using derogatory terms like "pussy" to refer to women reduces them to sexual objects and perpetuates gender inequality.
استفاده از عبارتهای تحقیرآمیز مانند «کس» برای اشاره به زنان، آنها را به اشیای جنسی تقلیل میدهد و نابرابری جنسیتی را تداوم میبخشد.
This club is full of pussies!
این کلاب پر از کسه!
چرکین، چرکی، چرکدار
The pimple on her face turned pussy
جوش صورتش چرکین شد.
The cut on his hand became pussy.
زخم دستش چرکدار شد.
سوسول، ترسو، بیخایه (پسر یا مرد)
The boss described his employee as a pussy, unable to handle even the smallest amount of pressure.
این رئیس کارمند خود را سوسول توصیف کرد که نمیتواند کوچکترین فشار را تحمل کند.
Despite his muscular appearance, he was a pussy when it came to facing his fears.
علیرغم ظاهر عضلانیاش، او در مواجهه با ترسهایش بیخایه بود.
گیاهشناسی گل بیدمشک (آویزان)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
The florist used a bunch of pussies to give the bouquet an elegant and natural look.
گلفروش از خوشهای گل بیدمشک استفاده کرد تا به دستهگل ظاهری زیبا و طبیعی بدهد.
The sight of the pussies swaying in the breeze brought a sense of tranquility to the garden.
منظرهی گلهای بیدمشک که در نسیم تکان میخوردند، حس آرامش را به باغ میبخشید.
کلمه "pussy" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد که بسته به زمینه، میتواند به شکلهای مختلفی تفسیر شود. در ادامه به توضیح معانی، کاربردها و نکات جالب مربوط به این کلمه میپردازیم.
۱. معانی اصلی
الف) گربه:
یکی از معانی رایج "pussy"، به معنای گربه است. این واژه معمولاً به گربههای خانگی اشاره دارد و به صورت محبتآمیز برای اشاره به آنها استفاده میشود. به عنوان مثال، ممکن است کسی بگوید: "My pussy is sleeping," که به معنای "گربهام در حال خواب است" است.
ب) واژن:
دیگر کاربرد رایج این کلمه، به عنوان اصطلاحی عامیانه برای واژن است. این معنا غالباً در محتوای جنسی و غیررسمی استفاده میشود. استفاده از این واژه در این زمینه میتواند جنبههای مختلفی از جمله توهینآمیز یا صمیمی بودن را داشته باشد.
ج) ترسویی:
در زبان عامیانه، "pussy" میتواند به معنای ترسو یا ضعیف نیز به کار رود. به عنوان مثال، اگر کسی بخواهد به فردی بگوید که ترسو است، ممکن است از این کلمه استفاده کند.
۲. نکات جالب
- ریشهشناسی:
ریشه این کلمه به قرن هفدهم میلادی برمیگردد و در ابتدا به معنای گربه یا گربهسانان به کار میرفته است. به تدریج، معانی جدیدی به آن افزوده شده است.
- کاربردهای فرهنگی:
در فرهنگهای مختلف، کلمه "pussy" میتواند بارهای فرهنگی و اجتماعی متفاوتی داشته باشد. در برخی فرهنگها، استفاده از این کلمه ممکن است به شدت توهینآمیز تلقی شود، در حالی که در دیگر فرهنگها، ممکن است به صورت غیررسمی و دوستانه به کار رود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pussy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pussy