آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Puss

pʊs pʊs

معنی puss | جمله با puss

noun

چرک، گربه، پیشی، دخترک، زن جوان، لب، دهان، چهره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She smacked him in the puss.

زد توی پوزش.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد puss

  1. noun the opening in the body through which food is ingested
    Synonyms:
  1. noun informal terms referring to a domestic cat
    Synonyms:
    kitty pussycat kitty-cat slit snatch
  1. noun the front surface of the head

ارجاع به لغت puss

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puss» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/puss

لغات نزدیک puss

پیشنهاد بهبود معانی