چرک، گربه، پیشی، دخترک، زن جوان، لب، دهان، چهره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She smacked him in the puss.
زد توی پوزش.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «puss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/puss