آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Gob

ɡɑːb ɡɑːb ɡɒb

معنی gob | جمله با gob

noun adverb

تکه، تخته، تخته کف، کلوخه، مقدار بزرگ و زیاد، یک دهن غذا، دهان، (آمریکا) ملوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He put a gob of ice cream on my plate.

یک قلمبه بستنی تو بشقابم گذاشت.

Gobs of money!

یک عالمه پول!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gob

  1. noun an irregularly shaped mass of indefinite size
  1. noun an indeterminately great amount or number.
  1. noun the opening in the body through which food is ingested
    Synonyms:
    mouth hole maw trap yap cakehole puss
  1. noun a person engaged in sailing or working on a ship

ارجاع به لغت gob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gob

لغات نزدیک gob

پیشنهاد بهبود معانی