با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Yap

jæp jæp jæp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    yapped
  • شکل سوم:

    yapped
  • سوم شخص مفرد:

    yaps
  • وجه وصفی حال:

    yapping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb interjection
    جانورشناسی . سگ زوزه کش، سگ بداصل، زوزه، صدای تند و تیز،حرف، سخن، زوزه کشیدن، عوعو کردن
    • - The puppy was yapping.
    • - توله سگ واق‌واق می‌کرد.
    • - The women were yapping in the next room.
    • - در اتاق مجاور زن‌ها بلندبلند حرف می‌زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد yap

  1. verb bark
    Synonyms: bay, woof, yelp
  2. verb chatter
    Synonyms: babble, blather, chit-chat, gab, gibber, go on, gossip, jabber, jaw, prate, prattle, ramble, run off at the mouth, talk a lot, twaddle
  3. noun, verb talk a lot
    Synonyms: babble, blather, chat, chatter, clack, confabulate, gab, gossip, jabber, jaw, prate, prattle, run on, tattle, yammer

ارجاع به لغت yap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/yap

لغات نزدیک yap

پیشنهاد بهبود معانی