آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ شهریور ۱۴۰۴

    Yapping

    معنی yapping | جمله با yapping

    noun informal

    وراجی، بیهوده‌گویی، روده‌درازی، حرافی، یاوه‌گویی، پرحرفی، پرچانگی، زیاده‌گویی

    The salesperson was yapping about the product.

    فروشنده در مورد محصول پرچانگی می‌کرد.

    The boss was yapping on the phone for over an hour.

    بیشتر از یک ساعت بود که رئیس پشت تلفن مشغول روده‌درازی بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They were yapping about the weather all the morning.

    آن‌ها هر روز صبح درباره‌ی آب‌وهوا وراجی می‌کردند.

    adjective informal

    وراج، بیهوده‌گو، روده‌دراز، حراف، یاوه‌گو، پرحرف، پرچانه، زیاده‌گو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The yapping barber wouldn't stop talking.

    آرایشگر وراج حرف زدن را متوقف نمی‌کرد.

    The yapping student was often scolded for chatting during the class.

    شاگرد حراف اغلب به خاطر صحبت کردن در کلاس مورد سرزنش قرار می‌گرفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He is the most yapping person I've ever seen in my life.

    او پرچانه‌ترین آدمی است که تابه‌‌حال به عمرم دیده‌ام.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج yapping

    معنی yapping به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «yapping» در زبان فارسی به «وراجی»، «بیهوده‌گویی»، «روده‌درازی»، «حرافی» یا «یاوه‌گویی» ترجمه می‌شود.

    این کلمه به عملی اشاره دارد که در آن فرد به صورت مداوم و اغلب بی‌هدف صحبت می‌کند. این کلمه بار معنایی منفی دارد و معمولاً برای توصیف حرف‌هایی به کار می‌رود که تکراری، کم‌اهمیت یا مزاحم هستند و شنونده را خسته یا کلافه می‌کنند.

    وراجی یا بیهوده‌گویی بخشی از رفتارهای ارتباطی انسان است که ممکن است برای پر کردن سکوت، جلب توجه یا ابراز هیجانات به کار رود. با این حال، زمانی که این صحبت‌ها ارزش اطلاعاتی یا محتوایی کمی دارند و بدون توقف ادامه می‌یابند، اصطلاح «yapping» برای توصیف آن مناسب است. این ویژگی باعث می‌شود شنونده احساس کند مکالمه فاقد نظم و هدف است و انرژی و تمرکز او به هدر می‌رود.

    از منظر روانشناسی ارتباطات، «yapping» می‌تواند نشانه‌ی نیاز فرد به دیده شدن یا شنیده شدن باشد. افراد ممکن است به طور ناخودآگاه برای تخلیه احساسات، ابراز افکار یا افزایش حضور اجتماعی، بدون توجه به محتوا و اهمیت گفته‌هایشان، به وراجی روی بیاورند. این رفتار اگرچه در برخی مواقع طبیعی و قابل تحمل است، اما در تعاملات طولانی یا محیط‌های کاری می‌تواند باعث ایجاد تنش و کاهش کیفیت ارتباطات شود.

    در ادبیات و هنر، «yapping» گاهی برای ایجاد تصویر زنده و ملموس از شخصیت‌ها استفاده می‌شود. نویسندگان ممکن است با توصیف شخصیت‌هایی که به صورت پیوسته و بی‌هدف صحبت می‌کنند، ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها، مانند کم‌صبری، خودمحوری یا هیجان‌زدگی، را به مخاطب منتقل کنند. این روش به تقویت واقع‌گرایی و ایجاد تصویر ذهنی روشن کمک می‌کند.

    همچنین، «yapping» می‌تواند در مکالمات روزمره و طنزآمیز نیز به کار رود تا رفتارهای پرحرفانه و خسته‌کننده را با لحنی سبک و شوخ‌طبعانه توصیف کند. این کاربرد نشان می‌دهد که درک درست از موقعیت و لحن گفتار اهمیت دارد، زیرا همان فعل بسته به زمینه و نحوه استفاده از آن می‌تواند هم بار منفی و هم بار طنزآمیز داشته باشد.

    ارجاع به لغت yapping

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «yapping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yapping

    لغات نزدیک yapping

    • - yap
    • - yapok or yapock
    • - yapping
    • - yaqui
    • - yarborough
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.