کثرت، تعدد، چندگانگی، فراوانی، تنوع، گوناگونی
The multiplicity of colors in the painting captivated everyone.
تعدد رنگها در تابلو همه را مجذوب خود کرد.
The multiplicity of options made the decision quite challenging.
فراوانی گزینهها این تصمیم را بسیار چالشبرانگیز کرد.
Iran is known for its multiplicity of cultures and traditions.
ایران بهدلیل گوناگونی فرهنگها و سنتهایش شناختهشده است.
تعداد بسیار، مقدار فراوان، تعداد متعدد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Researchers studied the multiplicity of factors affecting climate change.
محققان عوامل فراوان مؤثر بر تغییرات آبوهوایی را مورد مطالعه قرار دادند.
His writing reflects a multiplicity of perspectives on the issue.
نوشتههای او منعکسکنندهی دیدگاههای متعددی در مورد این موضوع است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «multiplicity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/multiplicity