امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Multiplicity

ˌmʌltəˈplɪsəti ˌmʌltəˈplɪsəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
کثرت، تعدد، چندگانگی، فراوانی، تنوع، گوناگونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The multiplicity of colors in the painting captivated everyone.
- تعدد رنگ‌ها در تابلو همه را مجذوب خود کرد.
- The multiplicity of options made the decision quite challenging.
- فراوانی گزینه‌ها این تصمیم را بسیار چالش‌برانگیز کرد.
- Iran is known for its multiplicity of cultures and traditions.
- ایران به‌دلیل گوناگونی فرهنگ‌ها و سنت‌هایش شناخته‌شده است.
noun uncountable formal
تعداد بسیار، مقدار فراوان، تعداد متعدد
- Researchers studied the multiplicity of factors affecting climate change.
- محققان عوامل فراوان مؤثر بر تغییرات آب‌و‌هوایی را مورد مطالعه قرار دادند.
- His writing reflects a multiplicity of perspectives on the issue.
- نوشته‌های او منعکس‌کننده‌ی دیدگاه‌های متعددی در مورد این موضوع است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد multiplicity

  1. noun the quality of being made of many different elements, forms, kinds, or individuals
    Synonyms:
    diverseness diversification diversity heterogeneity heterogeneousness miscellaneousness multifariousness multiformity variegation variety variousness polymorphism
  1. noun an indeterminately great amount or number
    Synonyms:
    jillion million ream trillion bushel gob heap load numerousness lot oodles passel peck scad slew wad zillion numerosity

ارجاع به لغت multiplicity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «multiplicity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multiplicity

لغات نزدیک multiplicity

پیشنهاد بهبود معانی