گذشتهی ساده:
multipliedشکل سوم:
multipliedسومشخص مفرد:
multipliesوجه وصفی حال:
multiplyingضرب کردن، تکثیر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A computer multiplies copies faster.
کامپیوتر تکثیر برگردانها را سریعتر انجام میدهد.
Marry, multiply and fill the earth!
ازدواج کن و زاد و ولد کن و زمین را پر کن!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «multiply» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/multiply