گذشتهی ساده:
aggrandizedشکل سوم:
aggrandizedسومشخص مفرد:
aggrandizesوجه وصفی حال:
aggrandizingبزرگ کردن، افزودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
All he desired was to aggrandize his estate.
یگانه آرزوی او توسعهی املاکش بود.
He did it for personal gain and aggrandizement.
آن کار را برای سود شخصی و خود بزرگسازی انجام داد.
his attempt to aggrandize his children's achievements
سعی او در بزرگ جلوه دادن دستیابیهای فرزندانش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aggrandize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aggrandize