گذشتهی ساده:
applaudedشکل سوم:
applaudedسومشخص مفرد:
applaudsوجه وصفی حال:
applaudingکف زدن، دست زدن
The audience applauded the singer.
حضار برای خواننده کف زدند.
The crowd enthusiastically applauded the comedian.
تماشاگران با شوروشوق برای کمدین دست زدند.
تحسین کردن، ستودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I applaud your courage.
شجاعت شما را میستایم.
The teacher applauded the student's creativity.
معلم خلاقیت دانشآموز را تحسین کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «applaud» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/applaud