فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Applaud

əˈplɒːd əˈplɔːd

گذشته‌ی ساده:

applauded

شکل سوم:

applauded

سوم‌شخص مفرد:

applauds

وجه وصفی حال:

applauding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive C1

کف زدن، دست زدن

The audience applauded the singer.

حضار برای خواننده کف زدند.

The crowd enthusiastically applauded the comedian.

تماشاگران با شوروشوق برای کمدین دست زدند.

verb - transitive informal

تحسین کردن، ستودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I applaud your courage.

شجاعت شما را می‌ستایم.

The teacher applauded the student's creativity.

معلم خلاقیت دانش‌آموز را تحسین کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد applaud

  1. verb clap for; express approval
    Synonyms:
    praise approve encourage cheer recommend commend acclaim boost extol laud glorify magnify rave compliment hail give a hand clap for hear it for give ovation root plug eulogize kudize
    Antonyms:
    keep silent

ارجاع به لغت applaud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «applaud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/applaud

لغات نزدیک applaud

پیشنهاد بهبود معانی