با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Appetizing

    ˈæpətaɪzɪŋ ˈæpətaɪzɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more appetizing

    • صفت عالی:

      most appetizing

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    محرک، اشتهاآور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The smoke of the kebab was very appetizing.
    - دود کباب بسیار اشتهاآور بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد appetizing

    1. adjective tasting very good
      Synonyms: aperitive, appealing, delectable, delicious, delish, divine, flavorsome, heavenly, inviting, luscious, mouthwatering, palatable, saporous, savory, scrumptious, succulent, sugar-coated, sweetened, tantalizing, tasty, tempting, toothsome, yummy
      Antonyms: disgusting, distasteful, unappetizing, unsavory

    ارجاع به لغت appetizing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «appetizing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appetizing

    لغات نزدیک appetizing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار