با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mouthwatering

ˈmaʊθˌwɑːt̬ərɪŋ ˈmaʊθˌwɔːtərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
لذیذ، دهان آب‌انداز، خوشمزه، اشتهاآور، وسوسه‌انگیز
- a mouth-watering aroma coming from the kitchen
- بوی اشتهاآوری از آشپزخانه می‌آمد
- The waitress came round with a tray of mouth-watering cakes.
- پیشخدمت با سینی‌ای از کیک‌های لذیذ آمد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mouthwatering

  1. adjective appetizing
    Synonyms: aperitive, appealing, delectable, delicious, divine, flavorsome, full of flavor, heavenly, luscious, palatable, piquant, saporous, savory, scrumptious, succulent, tasty, tempting, yummy

ارجاع به لغت mouthwatering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mouthwatering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mouthwatering

لغات نزدیک mouthwatering

پیشنهاد بهبود معانی