دهانشویه، شویندهی دهان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I always keep a bottle of mouthwash in my bathroom.
من همیشه یک بطری دهانشویه در حمام نگه میدارم.
She forgot to pack her mouthwash for the weekend trip.
او فراموش کرده بود دهانشویهی خود را برای سفر آخرهفته ببرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mouthwash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mouthwash