فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mouthwash

ˈmaʊθwɒːʃ ˈmaʊθwɒʃ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

دهان‌شویه، شوینده‌ی دهان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I always keep a bottle of mouthwash in my bathroom.

من همیشه یک بطری دهان‌شویه در حمام نگه می‌دارم.

She forgot to pack her mouthwash for the weekend trip.

او فراموش کرده بود دهان‌شویه‌ی خود را برای سفر آخرهفته ببرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mouthwash

  1. noun a medicated solution used for gargling and rinsing the mouth
    Synonyms:
    gargle

ارجاع به لغت mouthwash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mouthwash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mouthwash

لغات نزدیک mouthwash

پیشنهاد بهبود معانی