امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Savory

ˈseɪvri ˈseɪvri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more savory
  • صفت عالی:

    most savory

معنی و نمونه‌جمله

noun
( savoury ) خوش‌طعم، مطبوع طبع، مورد‌پسند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a savory relish
- چاشنی تند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد savory

  1. adjective pleasing, delicious in flavor
    Synonyms:
    agreeable ambrosial aperitive appetizing aromatic dainty decent delectable exquisite fragrant full-flavored good luscious mellow mouthwatering palatable perfumed piquant pungent redolent relishing respectable rich sapid savorous scrumptious spicy sweet tangy tasty tempting toothsome wholesome
    Antonyms:
    bland displeasing distasteful offensive tasteless unappetizing

ارجاع به لغت savory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «savory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/savory

لغات نزدیک savory

پیشنهاد بهبود معانی