Savoury

ˈseɪvri ˈseɪvri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more savoury
  • صفت عالی:

    most savoury

معنی

noun adjective
( savory ) خوش‌طعم، مطبوع طبع، مورد‌پسند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد savoury

  1. adjective Pleasing to the sense of taste
    Synonyms: savory, piquant, mouth-watering, spicy, zesty
  2. noun An aromatic or spicy dish served at the end of dinner or as an hors d'oeuvre
    Synonyms: savory
  3. adjective Morally wholesome or acceptable
    Synonyms: savory
    Antonyms: unsavory

ارجاع به لغت savoury

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «savoury» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/savoury

لغات نزدیک savoury

پیشنهاد بهبود معانی