فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fragrant

ˈfreɪɡrənt ˈfreɪɡrənt

صفت تفضیلی:

more fragrant

صفت عالی:

most fragrant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

خوشبو، معطر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Kristina's fragrant hair

گیسوی خوشبوی کریستینا

once (when I was) in a public bath, a fragrant soil ...

گلی خوشبوی در حمام روزی ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fragrant

  1. adjective smelling pleasant
    Synonyms:
    sweet-smelling sweet-scented sweet perfumed aromatic redolent odorous odoriferous delightful delicious savory balmy spicy aromal perfumy ambrosial
    Antonyms:
    stinking putrid stale noxious

لغات هم‌خانواده fragrant

  • adjective
    fragrant

ارجاع به لغت fragrant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fragrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fragrant

لغات نزدیک fragrant

پیشنهاد بهبود معانی