گذشتهی ساده:
jackedشکل سوم:
jackedسومشخص مفرد:
jacksوجه وصفی حال:
jackingشکل جمع:
jacksخرک (برای بالا بردن چرخ) جک اتومبیل، (در ورقبازی) سرباز، جک زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Every man jack knows that.
هر مردی آن را میداند.
I love it all, jack!
ای مرد، از همهاش خوشم میآید!
a jack of diamonds
سرباز خشت
hydraulic jack
جک آبانهای (هیدرولیک)
automobile jack
جک اتومبیل
jack rabbit
خرگوش بزرگ امریکایی
to jack up an automobile
اتومبیل را جک زدن
They have jacked up their prices.
قیمتهای خود را بالا بردهاند.
(عامیانه - زننده) جلق زدن
1- (با جک) بلند کردن 2- (قیمت و مزد و غیره) افزودن 3- (عامیانه) سرزنش کردن
هر مردی، هر کس
همهکاره (و هیچکاره)، همه فن حریف، همه مرده حلاج
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jack