با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ensign

ˈensn ˈensn ˈensn ˈensaɪn / / -sn ˈensaɪn / / -sn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
نشان، پرچم، علم، پرچمدار، (امر) ناوبان دوم، اشاره، دسته، گروه، سربازی که حامل پرچم است رنگ آبی کم‌رنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the Kaviani ensign
- درفش کاویانی
- a tricolor ensign
- پرچم سه رنگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ensign

  1. noun flag
    Synonyms: banderole, banner, colors, emblem, gonfalon, insignia, pennant, standard, streamer, symbol

ارجاع به لغت ensign

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ensign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ensign

لغات نزدیک ensign

پیشنهاد بهبود معانی