آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ آبان ۱۴۰۲

    Countenance

    ˈkaʊntənəns ˈkaʊntənəns

    معنی countenance | جمله با countenance

    noun countable uncountable

    سیما، رخ، قیافه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    When I opened the door, the fierce countenance of the landlord came to my view.

    در را که باز کردم، سیمای خشم‌آلود صاحب‌خانه جلویم پدیدار شد.

    a manly countenance

    قیافه‌ای مردانه

    verb - transitive

    پذیرفتن، رضایت دادن، تأیید کردن، اجازه دادن، مجاز دانستن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He will not countenance the use of violence by the police.

    او به اعمال خشونت از سوی پلیس رضایت نخواهد داد.

    I will never countenance lying.

    هرگز دروغ‌پردازی را نخواهم پذیرفت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد countenance

    1. noun appearance, usually of the face
      Synonyms:
      face look appearance expression visage mien aspect demeanor features mug physiognomy map mask kisser puss phizog cast looks gills biscuit potato poker face
    1. noun self-control
      Synonyms:
      calmness composure self-composure presence of mind
    1. verb approve, support
      Synonyms:
      support approve endorse back favor encourage aid help accept advocate commend uphold champion sanction condone okay confirm applaud abet go along with go for give green light give stamp of approval give the nod thumbs up sign off on hold with smile on invite nod at put John Hancock on cope handle bear with put up with live with stand for swallow sit still for grin and bear it stomach something
      Antonyms:
      disapprove disagree oppose refuse deny fight discourage

    Collocations

    give (or lend) countenance (to something)

    حمایت کردن، تأیید کردن

    Idioms

    keep one's countenance

    خودداری کردن (به ویژه از خنده)، بروز ندادن

    put (or stare) out of countenance

    از رو بردن، خیط کردن، شرمگین کردن

    ارجاع به لغت countenance

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «countenance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/countenance

    لغات نزدیک countenance

    • - countable noun
    • - countdown
    • - countenance
    • - counter
    • - counter check
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.