فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Put Up With

pʊt ʌp wɪð pʊt ʌp wɪð
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrase B2
    تحمل کردن، کنار آمدن با (کسی یا چیزی ناخوشایند بدون اظهار گلایه)
    • - It's not fair that she always has to put up with his excuses.
    • - این عادلانه نیست که او همیشه باید بهانه‌های او را تحمل کند.
    • - I'm tired of putting up with his excuses.
    • - از کنار آمدن با بهانه‌های او خسته شده‌ام.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد put up with

  1. phrasal verb Endure, tolerate, suffer through or allow especially something annoying

ارجاع به لغت put up with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put up with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/put-up-with

لغات نزدیک put up with

پیشنهاد بهبود معانی