گذشتهی ساده:
swallowedشکل سوم:
swallowedسوم شخص مفرد:
swallowsوجه وصفی حال:
swallowingشکل جمع:
swallowsداروی تلخی که باید فرو داده شود، کار ناخوشایند ولی لازم، جام زهر
گول خوردن، باور کردن، ملعبه شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swallow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swallow