با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Gulp

ɡʌlp ɡʌlp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gulped
  • شکل سوم:

    gulped
  • سوم‌شخص مفرد:

    gulps
  • وجه وصفی حال:

    gulping
  • شکل جمع:

    gulps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
قورت، جرعه، لقمه بزرگ، بلع، قورت دادن، فرو بردن، صدای حاصله از عمل بلع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Since he was in a hurry, he gulped the bite without chewing.
- چون عجله داشت لقمه را نجویده قورت داد.
- He ate the meat in one gulp.
- او گوشت را یک لقمه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gulp

  1. noun swallow
    Synonyms: choke, draught, gasp, mouthful, swig, swill
    Antonyms: nibble
  2. verb eat, drink fast
    Synonyms: belt, choke down, chugalug, consume, devour, dispatch, dispose, drop, englut, gobble, guzzle, imbibe, ingurgitate, inhale, pour, quaff, scarf down, slop, slosh, stuff, swallow, swig, swill, take in, toss off, wolf, wolf down
    Antonyms: nibble

ارجاع به لغت gulp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gulp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gulp

لغات نزدیک gulp

پیشنهاد بهبود معانی