امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gulp

ɡʌlp ɡʌlp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gulped
  • شکل سوم:

    gulped
  • سوم‌شخص مفرد:

    gulps
  • وجه وصفی حال:

    gulping
  • شکل جمع:

    gulps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
قورت، جرعه، لقمه بزرگ، بلع، قورت دادن، فرو بردن، صدای حاصله از عمل بلع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Since he was in a hurry, he gulped the bite without chewing.
- چون عجله داشت لقمه را نجویده قورت داد.
- He ate the meat in one gulp.
- او گوشت را یک لقمه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gulp

  1. noun swallow
    Synonyms:
    choke draught gasp mouthful swig swill
    Antonyms:
    nibble
  1. verb eat, drink fast
    Synonyms:
    belt choke down chugalug consume devour dispatch dispose drop englut gobble guzzle imbibe ingurgitate inhale pour quaff scarf down slop slosh stuff swallow swig swill take in toss off wolf wolf down
    Antonyms:
    nibble

ارجاع به لغت gulp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gulp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gulp

لغات نزدیک gulp

پیشنهاد بهبود معانی