امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gulp

ɡʌlp ɡʌlp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gulped
  • شکل سوم:

    gulped
  • سوم‌شخص مفرد:

    gulps
  • وجه وصفی حال:

    gulping
  • شکل جمع:

    gulps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
قورت، جرعه، لقمه بزرگ، بلع، قورت دادن، فرو بردن، صدای حاصله از عمل بلع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Since he was in a hurry, he gulped the bite without chewing.
- چون عجله داشت لقمه را نجویده قورت داد.
- He ate the meat in one gulp.
- او گوشت را یک لقمه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gulp

  1. noun swallow
    Synonyms:
    mouthful swig swill draught gasp choke
    Antonyms:
    nibble
  1. verb eat, drink fast
    Synonyms:
    drink swallow consume take in devour inhale guzzle stuff dispatch dispose pour drop imbibe quaff toss off swig wolf wolf down scarf down gobble belt slop slosh swill choke down chugalug englut ingurgitate
    Antonyms:
    nibble

ارجاع به لغت gulp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gulp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gulp

لغات نزدیک gulp

پیشنهاد بهبود معانی