گذشتهی ساده:
beltedشکل سوم:
beltedسومشخص مفرد:
beltsوجه وصفی حال:
beltingشکل جمع:
beltsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(مشت بازی) ضربه به زیر کمربند (که مجاز نیست)، غیرمنصفانه، نامردانه
(عامیانه - گستاخانه) کمتر حرف بزن، خفه شو
با صرفهجویی (یا مشقت) عمل کردن، سختی کشیدن، امساک کردن
تجربه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «belt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/belt