گذشتهی ساده:
bashedشکل سوم:
bashedسومشخص مفرد:
bashesوجه وصفی حال:
bashingشکل جمع:
bashesزدن، کوبیدن، ضربه زدن، کوفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
She bashed her husband over the head with a saucepan.
با ماهیتابه بر سر شوهرش کوفت.
He accidentally bashed his arm against the door.
او بهطور تصادفی دستش را به در کوبید.
He was bashed up by two drunken men.
دو مرد مست او را له و لورده کردند.
I better bash on with this report.
بهتر است این گزارش لعنتی را تمام کنم.
انتقاد کردن، کوبیدن، تاختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He kept bashing the workers.
او مرتب کارگران را مورد انتقاد قرار میداد.
He kept bashing local government officials during the interview.
درطول مصاحبه، مدام مقامات محلی را میکوبید.
جشن، مهمانی، پارتی
We had a small bash with close friends last weekend.
آخر هفتهی گذشته، مهمانی کوچکی با دوستان صمیمی داشتیم.
They’re planning a New Year’s bash at their house.
آنها برنامه دارند در خانهشان، جشن سال نو برگزار کنند.
انگلیسی بریتانیایی ضربه
That bash on his arm left a big bruise.
آن ضربه، کبودی بزرگی روی دستش گذاشت.
The vase fell with a loud bash on the floor.
گلدان با ضربهی شدیدی روی زمین افتاد.
a bash on the nose
ضربهای بر بینی
She decided to have a bash at painting.
او تصمیم گرفت نقاشی را بیازماید.
(عامیانه) امتحان کردن، امتحانی انجام دادن
گذشتهی ساده bash در زبان انگلیسی bashed است.
شکل سوم bash در زبان انگلیسی bashed است.
شکل جمع bash در زبان انگلیسی bashes است.
وجه وصفی حال bash در زبان انگلیسی bashing است.
سومشخص مفرد bash در زبان انگلیسی bashes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bash