تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- (با مهر زدن یا punch کردن) ورود یا خروج خود را ثبت کردن 2- (با سلام و صلوات) آوردن (یا بردن)
(در صندوق فروشگاه و غیره) ثبت کردن، وارد کردن، حساب کردن
به کسی تلفن زدن
1- زنگ را زدن 2- خاطرهای را زنده کردن، به یاد آوردن، بهنظر آشنا آمدن
(انگلیس) جادهی کمربندی (امریکا: beltway)
1- زنگ را زدن 2- خاطرهای را زنده کردن، به یاد آوردن، بهنظر آشنا آمدن
دستور پایین آوردن پرده را دادن
به پایان رساندن
(عامیانه) موفق شدن، به کامیابی رسیدن
دستور بالا بردن پرده را دادن
آغاز کردن
run rings around something (or somebody)
(عامیانه) 1- تندتر دویدن (از) 2- خیلی جلو زدن، کاملاً برتر بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ring