به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Arena

əˈriːnə əˈriːnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    arenas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C1
    پهنه، میدان مسابقات (در روم قدیم)، عرصه، گود، (کشتی‌گیری یا مبارزه)، صحنه، ارن
    • - an arena for boxing matches
    • - ورزشگاه مسابقات بکس
    • - a dance arena
    • - صحنه‌ی رقص
    • - the arena of politics
    • - عرصه‌ی سیاست
    • - free competition in the economic arena
    • - رقابت آزاد در صحنه‌ی اقتصادی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد arena

  1. noun building or enclosure for entertainment or sports
    Synonyms: amphitheatre, boards, bowl, circus, coliseum, course, diamond, field, gridiron, ground, gym, gymnasium, hippodrome, ice, park, pit, platform, ring, rink, square, stadium, stage
  2. noun area of activity
    Synonyms: battlefield, battleground, domain, field, province, realm, scene, sector, sphere, territory, theatre

ارجاع به لغت arena

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arena» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arena

لغات نزدیک arena

پیشنهاد بهبود معانی