Battleground

ˈbætəlˌɡrɑːwnd ˈbætlɡraʊnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

میدان جنگ، عرصه منازعه، رزمگاه، نبردگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد battleground

  1. noun a region where a battle is being (or has been) fought
    Synonyms:
    battlefield field field of battle field-of-honor

ارجاع به لغت battleground

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «battleground» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/battleground

لغات نزدیک battleground

پیشنهاد بهبود معانی