Battlement

ˈbætəlmənt ˈbætlmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
بارو، برج و بارو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the battlement of each castle ...
- دندانه‌ی هر قصری ...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد battlement

  1. noun parapet
    Synonyms: tower, escarpment, balustrade, rampart, embattlement, bastion, fortification

ارجاع به لغت battlement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «battlement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/battlement

لغات نزدیک battlement

پیشنهاد بهبود معانی