cave, cavern, den, grotto
معتکف پیری که در غار زندگی میکرد و شب و روز عبادت مینمود.
The old hermit who lived in a cave and prayed day and night.
انسانهای آغازین در غار زندگی میکردند.
Primitive humans lived in caves.
گیاهشناسی bay, bay tree, sweet, laurel
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
غار حیاط سایهای دلپذیر برای استراحت پدید آورده بود.
The bay tree in the front yard provided a nice shady spot to rest.
عطر خوش برگ بو
fragrant scent of bay
زمینشناسی pothole
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «غار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غار