pit, ditch, hole, depression, hollow, bursa, chamber, cavity, vacuole
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حفرهدار
having cavities
در هر گوشه با مته یک حفره ایجاد کن.
Drill a hole in each corner.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حفره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حفره