pit, cavity, ditch, pothole, well, sinkhole, abyss, trench, borehole, bore, hole, crater, depression, shaft, excavation, pocket
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با زحمت یک گودال کندم.
With labor I excavated a pit.
آب از یک طرف گودال وارد و از طرف دیگر بیرون ریخته میشود.
Water enters the cavity at one end and is expelled at the other.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گودال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گودال