فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bloc

blɑːk blɒk

شکل جمع:

blocs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

بند آوردن، انسداد، جعبه قرقره، اتحاد دو یاچند دسته به‌منظور خاصی، بلوک، کنده، مانع، قطعه، بستن، مسدود کردن، مانع شدن از، بازداشتن، قالب کردن، توده، قلنبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the farm bloc

گروه طرفدار کشاورزان

the Western bloc (of nations)

کشورهای بلوک غرب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloc

  1. noun coalition
    Synonyms:
    association league alliance confederation allied group faction cabal ring

ارجاع به لغت bloc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bloc

لغات نزدیک bloc

پیشنهاد بهبود معانی