امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bloc

blɑːk blɒk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blocs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
بند آوردن، انسداد، جعبه قرقره، اتحاد دو یاچند دسته به‌منظور خاصی، بلوک، کنده، مانع، قطعه، بستن، مسدود کردن، مانع شدن از، بازداشتن، قالب کردن، توده، قلنبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the farm bloc
- گروه طرفدار کشاورزان
- the Western bloc (of nations)
- کشورهای بلوک غرب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloc

  1. noun coalition
    Synonyms:
    alliance cabal ring faction allied group association confederation league

ارجاع به لغت bloc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bloc

لغات نزدیک bloc

پیشنهاد بهبود معانی