آخرین به‌روزرسانی:

Blob

blɑːb blɒb

گذشته‌ی ساده:

blobbed

شکل سوم:

blobbed

سوم‌شخص مفرد:

blobs

وجه وصفی حال:

blobbing

شکل جمع:

blobs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

قطره (چسبناک)، لکه، گلوله، حباب، مالیدن، لک انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a blob of paint

قطره‌ای از رنگ

Put a blob of glue on the back of the picture and stick it in the album.

یک چکه چسب پشت عکس بزن و آن را در آلبوم بچسبان.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a gray blob in the horizon

لکه‌ای بی‌شکل و خاکستری رنگ در افق

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blob

  1. noun drop, spot
    Synonyms:
    dot spot drop splash glob ball droplet bubble blotch blot dab globule daub splotch

سوال‌های رایج blob

گذشته‌ی ساده blob چی میشه؟

گذشته‌ی ساده blob در زبان انگلیسی blobbed است.

شکل سوم blob چی میشه؟

شکل سوم blob در زبان انگلیسی blobbed است.

شکل جمع blob چی میشه؟

شکل جمع blob در زبان انگلیسی blobs است.

وجه وصفی حال blob چی میشه؟

وجه وصفی حال blob در زبان انگلیسی blobbing است.

سوم‌شخص مفرد blob چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد blob در زبان انگلیسی blobs است.

ارجاع به لغت blob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blob

لغات نزدیک blob

پیشنهاد بهبود معانی