گذشتهی ساده:
jingledشکل سوم:
jingledسومشخص مفرد:
jinglesوجه وصفی حال:
jinglingشکل جمع:
jinglesصدای جرنگجرنگ، طنین زنگ، جرنگجرنگ کردن، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the jingle of small bells
جرینگجرینگ زنگولهها
The jingle of the verse he was reading.
آهنگ تکراری در شعری که او میخواند.
He composes jingles for T.V. advertising.
او برای آگهیهای تلویزیونی آهنگ تبلیغاتی میسازد.
When he moved, keys jingled in his pocket.
وقتی که تکان میخورد دستهکلیدها در جیبش جرنگجرنگ میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jingle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jingle