فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Surround

səˈraʊnd səˈraʊnd

گذشته‌ی ساده:

surrounded

شکل سوم:

surrounded

سوم‌شخص مفرد:

surrounds

وجه وصفی حال:

surrounding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2

فرا گرفتن، محاصره کردن، احاطه کردن، دوره کردن، در میان گرفتن

Police surrounded the house.

پلیس خانه را محاصره کرد.

A high wall surrounds the city.

دیوار بلندی شهر را درمیان می‌گیرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was surrounded by evil friends.

دوستان بد دور او را گرفتند.

A pine forest surrounds the cottage.

جنگل درختان کاج کلبه را در برگرفته است.

noun countable

پیرامون، دورتادور، اطراف، سراسر، سرتاسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The surround of the concert venue was filled with excited fans.

اطراف محل کنسرت پر از طرفداران هیجان‌زده بود.

The high walls provided a secure surround for the castle.

دیوارهای بلند پیرامونی امن برای قصر ایجاد کرده بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surround

  1. verb enclose, encircle something
    Synonyms:
    circle close in compass encapsulate environ circumscribe confine limit hem in besiege beleaguer blockade invest circumvent skirt envelop inundate gird girdle beset lay siege to box in fence in shut in bound border edge fringe margin outline rim ring round verge go around loop enclave
    Antonyms:
    free release let go

لغات هم‌خانواده surround

  • verb - transitive
    surround

ارجاع به لغت surround

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surround» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surround

لغات نزدیک surround

پیشنهاد بهبود معانی