آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Surrogacy

ˈsɜːrəɡəsi ˈsʌrəɡəsi

معنی surrogacy | جمله با surrogacy

noun uncountable

رحم اجاره‌ای، مادر جایگزین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

They decided to have a child through surrogacy.

آن‌ها تصمیم گرفتند از طریق رحم اجاره‌ای، صاحب فرزند شوند.

Advances in medical technology have made surrogacy more accessible.

پیشرفت‌های فناوری پزشکی، رحم اجاره‌ای را قابل دسترس‌تر کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت surrogacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surrogacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surrogacy

لغات نزدیک surrogacy

پیشنهاد بهبود معانی