گذشتهی ساده:
circumventedشکل سوم:
circumventedسومشخص مفرد:
circumventsوجه وصفی حال:
circumventingبا حیله پیشدستی کردن، گیر انداختن
We know our enemies' plans and will try to circumvent them.
نقشههای دشمنان خود را میدانیم و سعی خواهیم کرد آنها را خنثی کنیم.
احاطه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Circumvented by the enemy, he had to yield.
چون دشمن او را محاصره کرده بود، مجبور به تسلیم شد.
دور زدن، مانع را دور زدن
Taking bribes is illegal but they circumvent the law by calling them "gifts."
رشوه گرفتن قدغن است؛ ولی آنها آن را «هدیه» مینامند و بدین وسیله قانون را زیر پا میگذارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circumvent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumvent