دوری کردن، اجتناب کردن، پرهیز کردن، گریختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He decided to shun all alcoholic beverages.
او تصمیم گرفت از همهی مشروبات الکلی پرهیز کند.
Tourists shun regions with high malaria.
توریستها از رفتن به مناطقی که شیوع مالاریا در آن زیاد است اجتناب میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shun» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shun