گذشتهی ساده:
disdainedشکل سوم:
disdainedسومشخص مفرد:
disdainsوجه وصفی حال:
disdainingاهانت، استغنا، عار (دانی)، تحقیر، خوار شمردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They disdained to accept the offer of peace.
آنان پذیرفتن پیشنهاد صلح را تحقیرآمیز دانستند.
They rejected my proposal with disdain.
آنان با تحقیر پیشنهاد مرا رد کردند.
to feel disdain for someone
از کسی بیزار بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disdain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disdain