فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Despite

dɪˈspaɪt dɪˈspaɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

preposition B1

با وجود، با اینکه، به‌رغم، علی‌رغم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Despite what they say, he is a nice guy.

به‌رغم آنچه که می‌گویند، او آدم خوبی است.

She worked hard despite failing health.

با‌وجود آنکه سلامتی او رو به وخامت بود، سخت کار می‌کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Despite their own poverty, they were generous to the poor.

باوجود فقر خود نسبت به بینوایان سخی بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد despite

  1. preposition in spite of, regardless of
    Synonyms:
    notwithstanding even though although even with against in the face of in defiance of in contempt of undeterred by

ارجاع به لغت despite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/despite

لغات نزدیک despite

پیشنهاد بهبود معانی