به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Despite

dɪˈspaɪt dɪˈspaɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • preposition B1
    با وجود، با اینکه، به‌رغم، علی‌رغم
    • - Despite what they say, he is a nice guy.
    • - به‌رغم آنچه که می‌گویند، او آدم خوبی است.
    • - She worked hard despite failing health.
    • - با‌وجود آنکه سلامتی او رو به وخامت بود، سخت کار می‌کرد.
    • - Despite their own poverty, they were generous to the poor.
    • - باوجود فقر خود نسبت به بینوایان سخی بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد despite

  1. preposition in spite of, regardless of
    Synonyms: against, although, even though, even with, in contempt of, in defiance of, in the face of, notwithstanding, undeterred by

ارجاع به لغت despite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/despite

لغات نزدیک despite

پیشنهاد بهبود معانی