در برابر، در مقابل، در مقایسه، پیوسته، مجاور، بهسوی، مقارن، بر ضد، مخالف، علیه، به، بر، با
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to stand against injustice
در برابر ستم ایستادن
against my will
برخلاف میلم
Push against the door.
در را فشار بده.
Throw the ball against the wall.
توپ را به دیوار بزن.
to drive against the traffic
در جهت مخالف ترافیک راندن
a red flower against a black background
گل قرمز در زمینهی سیاه
the house against the church
خانهی کنار کلیسا
We prepared ourselves against adversity.
خود را برای روز مبادا آماده کردیم.
The debts were entered against his account.
بدهیها را به حسابش واریز کردند.
the importance of space as against time
اهمیت فضا در مقایسه با زمان
What does he have against you?
ضد تو چه مدرکی دارد؟ چرا با تو بد است؟
The odds against rain are one in ten.
احتمال باران یک به ده است.
be against something (or someone)
مخالف چیزی (یا کسی) بودن
خلاف قانون، غیر قانونی
to have something against someone
برعلیه کسی مدرک داشتن، با کسی بد بودن
سنجیدن با، موازنه کردن با
the odds against (something or someone)
احتمال، امکان
در مقایسه با، در مقابل
به طور عمود بر آوندهای چوب، برخلاف میل یا ظرفیت شخص
to warm (or advise etc.) against
هشدار (یا اندرز و غیره) دادن (در برابر)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «against» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/against