آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Across

əˈkrɒːs əˈkrɒs

معنی across | جمله با across

adverb preposition A2

از این طرف به آن طرف، از عرض، سراسر

He swam across the river.

او با شنا عرض رودخانه را طی کرد.

They're building a new bridge across the river.

آن‌ها درحال ساختن پل جدیدی بر روی رودخانه هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

across time

در طول زمان

Board sawed across.

تخته‌هایی که از پهنا بریده شده‌اند.

The island is 200 miles across.

پهنای جزیره 200 مایل است.

preposition A2

روبه‌رو، آن‌سوی، مقابل، در آن سوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The bus station is right across the square.

ایستگاه اتوبوس درست مقابل میدان است.

He sat across the table from his friend.

او روبه‌روی دوستش پشت میز نشست.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the shop across the street

مغازه‌ی آن طرف خیابان

across the street

در آن سوی خیابان

preposition

در سرتاسر، در تمام نقاط، در سراسر، در جای‌جای

Protests erupted across the country in response to the policy.

در واکنش به این سیاست، اعتراض‌ها در سرتاسر کشور آغاز شد.

Internet access is now available across rural areas.

دسترسی به اینترنت اکنون در سراسر مناطق روستایی فراهم است.

preposition

به‌طور متقاطع، مورب، کج، ضربدری

The path ran across the hill at a steep angle.

مسیر به‌صورت مورب از روی تپه عبور می‌کرد.

Draw a line across the page at an angle.

یک خط کج روی صفحه بکش.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to lay one stick across another

یک چوب را به طور متقاطع روی چوب دیگر قرار دادن

The lake lying across the border.

دریاچه‌ا‌ی که مرز را قطع می‌کند.

adverb

قابل فهم، واضح، قابل درک، قابل قبول

His meaning didn't come across.

منظورش واضح نبود.

He failed to get his thoughts across.

او نتوانست افکار خود را منتقل کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد across

  1. preposition traversing a space, side to side
    Synonyms:

Phrasal verbs

come across

(منظور یا پیام) واضح بودن، رسا بودن

اتفاقی ملاقات کردن، اتفاقی یافتن

موافق بودن برای داشتن رابطه‌ی جنسی

get across

عبور کردن

تفهیم کردن، به وضوح بیان کردن

run across

(اتفاقا به کسی یا چیزی) برخوردن، تصادفا پیدا کردن

put across

فهماندن، بیان کردن، منظور را رساندن

go across

عبور کردن

Phrasal verbs بیشتر

keep across

به روز ماندن

put oneself across

بیان کردن، فهماندن

cut across

میان‌بر زدن، اریب رفتن، از میان (چیزی) رد شدن، قیقاچ رفتن

pop across (or down or out)

غفلتاً آمدن یا رفتن

Collocations

snake one's way through (or past or across)

مسیر مارپیچ داشتن، مارپیچ رفتن، پر پیچ و خم بودن

get a message across

رساندن پیام، منظورت را فهماندن

Idioms

storm one's way across

با خشم و سرعت حرکت کردن، شتابان و خروشان حرکت کردن، با خشم راه خود را باز کردن (از/ در میان)

across from

روبه‌روی، آن سوی، آن طرف، مقابل

سوال‌های رایج across

معنی across به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «across» در زبان فارسی به «عبور از»، «عرض» یا «در سراسر» ترجمه می‌شود.

«Across» یکی از کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی است که معمولاً برای بیان حرکت یا قرارگیری چیزی از یک طرف به طرف دیگر یک مکان، سطح یا فضای مشخص استفاده می‌شود. این کلمه می‌تواند نقش حرف اضافه، قید یا حتی پیشوند داشته باشد و در جمله‌هایی به کار می‌رود که نشان‌دهنده عبور، انتقال یا گستردگی در سطحی عرضی یا گسترده است. برای مثال، جمله‌ی «She walked across the street» به معنای «او از عرض خیابان عبور کرد» است.

از نظر مکانی، «across» به معنای حرکت یا قرار گرفتن در جهت عرضی نسبت به یک مسیر یا نقطه مشخص است. این واژه تفاوت مهمی با «along» دارد که بیشتر بیانگر حرکت یا قرارگیری در طول یک مسیر یا خط است. به طور کلی، «across» اشاره به عبور از یک طرف به طرف مقابل دارد، خواه این مسیر کوتاه باشد یا طولانی، مستقیم یا منحنی.

در کاربردهای انتزاعی‌تر، «across» می‌تواند به معنای «در سراسر» یا «در تمام نقاط» یک منطقه یا حوزه باشد. مثلاً در جمله «The news spread across the country» یعنی «خبر در سراسر کشور پخش شد». این کاربرد نشان‌دهنده گستردگی و فراگیری موضوع یا رخداد در یک ناحیه جغرافیایی یا فرهنگی است.

در ادبیات و گفتگوهای روزمره، «across» به عنوان ابزاری برای ایجاد تصویر ذهنی دقیق‌تر از موقعیت‌ها و حرکات استفاده می‌شود. این کلمه به مخاطب کمک می‌کند تا نحوه و جهت حرکت یا گستردگی را بهتر تصور کند و ارتباط بهتری با محتوای جمله برقرار نماید.

«across» با گستردگی کاربرد و توانایی بیان موقعیت‌های مکانی و انتزاعی، نقش مهمی در انتقال دقیق مفاهیم دارد. آشنایی با معانی و کاربردهای متنوع آن به بهبود مهارت‌های زبان انگلیسی کمک می‌کند و توانایی بیان موقعیت‌ها و حرکات پیچیده را افزایش می‌دهد.

ارجاع به لغت across

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «across» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/across

لغات نزدیک across

پیشنهاد بهبود معانی