با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Across

əˈkrɒːs əˈkrɒs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • preposition A2
    در طول، در گذر
    • - across time
    • - در طول زمان
    • - He ran across an old friend in the street.
    • - در خیابان به یک دوست قدیمی برخورد.
    • - He could remember across the years.
    • - او سالیان درازی را به‌دلیل داشت.
  • preposition
    آن طرف، آن سو، در طرف دیگر، در طرف مقابل، در آن طرف، آن سوی
    • - across the street
    • - در آن سوی خیابان
    • - the shop across the street
    • - مغازه‌ی آن طرف خیابان
    • - He swam across the river.
    • - او با شنا عرض رودخانه را طی کرد.
  • preposition
    در میان، در وسط
  • adverb
    در آن سوی، در آن طرف، از میان، از عرض، از وسط، در طرف مقابل، روبه‌رو، از این طرف به‌آن طرف، از این سو به‌آن سو
  • adverb
    یکسره، سرتاسر
  • adverb
    از پهنا، عرضا، پهنا
    • - Board sawed across.
    • - تخته‌هایی که از پهنا بریده شده‌اند.
    • - The island is 200 miles across.
    • - پهنای جزیره 200 مایل است.
  • adverb
    قابل فهم، واضح، قابل درک، قابل قبول
    • - His meaning didn't come across.
    • - منظورش واضح نبود.
    • - He failed to get his thoughts across.
    • - او نتوانست افکار خود را بیان کند.
  • adverb
    به‌طور متقاطع، به‌طور ضربدر
    • - to lay one stick across another
    • - یک چوب را به طور متقاطع روی چوب دیگر قرار دادن
    • - The lake lying across the border.
    • - دریاچه‌ا‌ی که مرز را قطع می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد across

  1. preposition traversing a space, side to side
    Synonyms: athwart, beyond, cross, crossed, crosswise, opposite, over, transversely

Phrasal verbs

  • come across

    (منظور یا پیام) واضح بودن، رسا بودن

    اتفاقی ملاقات کردن، اتفاقی یافتن

    موافق بودن برای داشتن رابطه‌ی جنسی

  • get across

    عبور کردن

    تفهیم کردن، به وضوح بیان کردن

  • run across

    (اتفاقا به کسی یا چیزی) برخوردن، تصادفا پیدا کردن

ارجاع به لغت across

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «across» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/across

لغات نزدیک across

پیشنهاد بهبود معانی