Despised

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      despises

    • وجه وصفی حال:

      despising

    معنی

    adjective
    منفور، حقیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد despised

    1. verb to regard with extreme dislike and hostility
      Synonyms:
      hated disliked detested loathed abhorred scorned disregarded slighted contemned repudiated spurned shunned flouted scouted execrated abominated
    1. verb look down on with disdain
      Synonyms:
      scorned disdained contemned scouted
      Antonyms:
      loved liked admired cherished
    1. adjective treated with contempt
      Synonyms:
      hated scorned detested unmissed unmourned unlamented unregretted

    ارجاع به لغت despised

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «despised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/despised

    لغات نزدیک despised

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه