نفرت، تنفر، بیزاری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
He had an aversion to spiders.
از عنکبوت نفرت داشت.
The child had an aversion to vegetables and refused to eat them.
این کودک از سبزیجات تنفر داشت و از خوردن آنها خودداری میکرد.
مایهی نفرت، مایهی بیزاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Snakes are a common aversion for many people.
برای بسیاری از مردم مار مایهی نفرت است.
The smell of durian is an aversion for many people.
بوی خارگیل برای بسیاری از مردم مایهی بیزاری است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aversion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aversion