امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Aversion

əˈvɜrʒən əˈvɜːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نفرت، تنفر، بیزاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He had an aversion to spiders.
- از عنکبوت نفرت داشت.
- The child had an aversion to vegetables and refused to eat them.
- این کودک از سبزیجات تنفر داشت و از خوردن آن‌ها خودداری می‌کرد.
noun countable
مایه‌ی نفرت، مایه‌ی بیزاری
- Snakes are a common aversion for many people.
- برای بسیاری از مردم مار مایه‌ی نفرت است.
- The smell of durian is an aversion for many people.
- بوی خارگیل برای بسیاری از مردم مایه‌ی بیزاری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aversion

  1. noun dislike; opposition
    Synonyms: abhorrence, abomination, allergy, animosity, antagonism, antipathy, detestation, disfavor, disgust, disinclination, disliking, displeasure, dissatisfaction, distaste, dread, hate, hatred, having no use for, horror, hostility, indisposition, loathing, odium, reluctance, repugnance, repulsion, revulsion, unwillingness
    Antonyms: affection, attachment, care, fondness, kindness, like, liking, love, sympathy

ارجاع به لغت aversion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aversion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aversion

لغات نزدیک aversion

پیشنهاد بهبود معانی